✗ ηo lovε ✗
✗ ηo lovε ✗

✗ ηo lovε ✗


بـه گـل آفتـابگردان گفتـند: چــرا شــبا سرتــو پـاییــن میـندازے؟

گفت ستــاره چشــمک میــزنه...نمیخــوام بـه خورشــید خیــانت کنــم.....



امـروز معلـم عشــق گفت: دوخـط مـوازے هـیچ گـاه بـه هم نمیــرسند...مگـر اینـکه یـکے از آنهــا خود را بشــکند...

گفــتم:من خـودم را شکســتم پـس چــرا به اونـرســیدم؟

لبـخند تلخـے زد وگفـت: شـــاید او هـــم بـه ســوے خط دیــــگرے شکســته باشــد......


میــنویسم دوسـتت دارم...میــدانم که میخوانـے ولـے... آرزویـــم ایـن است کـه نخــوانده بـدانـے...


نظرات 1 + ارسال نظر
mehran شنبه 26 مرداد 1392 ساعت 22:45 http://http://mehran2019.blogfa.com/

بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان
چشم هایشان
دست هایشان
مهربان است ..که دلت میخواهد
یکبار در حقشان بدی کنی و نامهربانی
و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان
وقتی نامهربان میشود چگونه است
در نهایت حیرت تو
میبینی
مهربان تر میشوند انگار
بدیت را با خوبی
نامهربانی ات را با مهربانی
پاسخ میدهند
چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین آدم مهربانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد